۱۳۸۸ بهمن ۱۰, شنبه

بعضی نوشته ها ، آثار هنری و... هیچ وقت تاریخ مصرف ندارند. شاید دلیلش این باشه که با جون و دل خلق شده اند. ترانه زیر از سروده های اردلان سرفراز با نام روزای روشن که سالها پیش سروده شد و با اجرای هایده همراه گشت نیز از نظر نگارنده از آنجمله آثار است. تقدیم ب همه اونایی که دلشون وطن می تپه....

روزای روشن خداحافظ
سرزمین من خداحافظ
روزای خوبت کجا رفت
تو قصه ها رفت یا ازاینجا رفت
انگارکه اینجا هیشکی زنده نیست
گریه فراوونه وقت خنده نیست
گونه ها خیسه دلا پاییزه
بارون قحطی ازابر میریزه
همه عزادار سر در گریبون
مردا سر دار زنا تو زندوون
انگار که شبه هر روز هفته
از هر خونه عزیزی رفته
همه با هم قهر همه از هم دور
روزا مثل شب شبا سوت و کور
نه تو آسمون نه رو زمینیم
انگار که خوابیم کابوس میبینیم
از زمین دوریم از زمان جدا
حتی نمیاییم به یاد خدا
روزای روشن خداحافظ
سرزمین من خداحافظ
نوبت میگیریم گیج و بی هدف
واسه مردن هم باید رفت تو صف
روزا و شبها اینجور میگذرن
هرجا که میخوان مارو میبرن
آخه تا به کی آروم بشینیم
حسرت بکشیم گریه ببینیم
ای مرد تنها زن آواره
وطن دل توست شده صد پاره
پاشو کاری کن فکر چاره باش
فکر این دل پاره پاره باش....

۱ نظر:

  1. وطن ای هستی من
    شور و سرمستی من
    جلوه کن در آسمان
    همچو مهر جاودان
    بشنو سوز سخنم
    که هم آواز تو منم
    همه‌ی جان و تنم
    وطنم وطنم وطنم وطنم

    پاسخحذف